لال بلاگ

لال بلاگ

وقت خودتونو با خوندن این وبلاگ تلف نکنین.
لال بلاگ

لال بلاگ

وقت خودتونو با خوندن این وبلاگ تلف نکنین.

رفتن


من وقتی میرم دیگه هیچی جا نمی ذارم. تمام خاطره هامو جم میکنم و میرم. رفتن سخته ولی آدم یا نمیره یا هم اگه رفت دیگه پشت سرشو نباید نگاه کنه. حالا من رفته م.


گنوگی زودرس


دیروز صب داشتم مسواک می‌زدم. بعد یه هویی همین جوری بدون دلیل خنده‌م گرفت. هرچی فکر کردم نفهمیدم به چی خنده‌م گرفته. خیلی ناراحت شدم. با خودم فکر کردم٬ یعنی فکر که نکردم ولی مطمئن شدم که می‌خوام مث نیچه بشم. خدا بیامرزه بنده خدا رو مرد بدی نبوده.  می‌خوام اگه خدا بخواد سبیلمو مث نیچه بذارم.


گریز


زندگی من تمام گریز بوده است

                                  گریز از زندگی.

یاهو


من از این کلمه خیلی بدم میاد:

                                          "غشاخخ"


سمند


بالاخره استعفام قطعی شد و اگه خدا بخواد می خوام از این به بعد زندگی کنم و کارایی که این همه سال به تعویق افتادن رو انجام بدم. اول از همه یه رمان می خونم 600 صفحه بعدش 4تا فیلم میبینم از 4تا کارگردان صاحب نام، یکی از یکی بهتر. فیلم اولی درباره مردیه که زنگ میزنه به اورژانس آدرس میده به خانومه میگه ببخشید اینجا یه نفر خودکشی کرده. خانومه ازش سوال می کنه طرف کیه؟ پسره بینیشو می کشه بالا اشکاشم پاک میکنه میگه خودمم.....! یعنی آدم اینقد بچه باشی که زنگ بزنی به اورژانس؟ به نظر من که یا آدم یه غلطی نمی کنه یا هم اگه یه غلطی کرد دیگه مث مرد باید پاش وایسته. حالا بگذریم. بقیه فیلما رو هنوز ندیدم که تعریفشون کنم. داشتم می گفتم، بالاخره استعفام قطعی شد. خداییش نمیرسم. باید به زن و بچه م برسم. بعدشم میخوام به عیالم نون حلال بدم بخوره. تصمیم گرفتم یه سمند بگیرم بندازم رو جاده. صب برم شب با دست پر بیام خونه. دستام پر سیب زمینی و نون و سبزی و شیر یارانه ای باشه و هر وقت میام خونه با پا در بزنم. زنم صدا بزنه بابا چه خبره مگه سر آوردی؟ اومدم! بعد ببینه منم بگه اه عزیزم تویی مگه کلید نداری قربونت برم؟ بعد من غر بزنم بگم بابا اینا رو از دستم بگیر خسته شدم به قرآن. بعدشم فحش بدم به همه کس از بالا تا پایین و آخرشم بگم پدرسگا بنزینو سهمیه بندی کردن مگه میشه زندگی کنی. بعد خانمم بگه الهی که من قربونت برم که غر میزنی بیا برات چایی بریزم بخوری. بعد منم خوشحال بشم بشینم دوتا چایی پررنگ بخورم و بگم: این سمنده باز داره روغن سوزی می کنه!