لال بلاگ

لال بلاگ

وقت خودتونو با خوندن این وبلاگ تلف نکنین.
لال بلاگ

لال بلاگ

وقت خودتونو با خوندن این وبلاگ تلف نکنین.

۲تا شعر از فرهام رستمی متولد ۱۳۶۰ و خرده ای

 
 
 
(بدون عنوان)

 
سالهای سال
رفتی و آمدی همراه کفشهایت
وخاک هر جایی را به زور پاشنه ات زیر ورو کردی
 به دنبال ان چیز که می باید در کتاب بزرگ پیدایش می کردی!
 
شاید فصل از پاییز هم گذشته باشد
زمان رسیدن نیامده.
 
دربان در را باز می کند که سقوط را ببیند
و  از شنیدن صدای کسی لذت ببرد
 
کوبیدن
 
          چرخش
 
                       کوبید
 
پانصد دور در دقیقه!
 
باید در کتاب بزرگ پیدایش می کردی!
کار از فصل گذشته
شنیده ام که باد برگ ها را با خود پشت کوه می برد
وبا دوستانش  انها را میخورند.
 
می گفت باید کشته شوند!
کوبید
پانصد دور در دقیقه!
 
دیگر صدایی شنیده نمی شود.
همه ی ظرف ها از خون پر شده اند
انگار سقف خانه چکه می کند
 
شر
        شر
                 شر
 
باید بگویم متاسفم
زمان رسیدن نیامده.........
 
 
  *****************
       
           (هفت)
 
 
چشمهایم هم یبوست گرفته اند!                    
کاریشان نمی توانم بکنم
سگ پدرها دست از سرم برنمیدارند
بازیشان گرفته
 
 
انگار پدرم در زده بود
ومن گم شده بودم در هیاهوی  ....دید......دید......
وقتی ساعت مچی ام انتحار میکرد
در رؤیای
 
مترسکها
 
 
وبسکتبال
 
 
وسمفونی مرده گان
 
وجمجمه ای که درون سوراخ چشمهایش دو موش کور خوابیده بودند.
 
انگار روز شده است! 
 
     فرهام رستمی
 
نظرات 1 + ارسال نظر
جیحون دوشنبه 4 اردیبهشت 1385 ساعت 05:16 ب.ظ http://hamsaye1.blogsky.com

آره روز شده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد