به مهمانی رفته بودیم
رفته بودیم مهمانی
گفتیم
خندیدیم
ادا در آوردیم
زیرا خوشحال بودیم
و در پوست خود نمیگنجیدیم
تا ساعت ۳ بعدازظهر
در ساعت ۳ بعدازظهر
نخود نخود، هر که به خانه خود
هر یک به راهی رفتیم
یکییکی، دوتا دوتا
یکی رفت تا دوباره با زنش دعوا کند
یکی رفت قسط وامهایش را جور کند
یکی ماند که ریخت و پاشها را جمع کند
من هم آمدم تا دوباره ریههایم را انباشته کنم
از نیکوتین.
جهان شعرا عالی بود منو که خیلی گرفت
موفق باشی