میخوام یه روز بشینم تو خونه به همه دوستام زنگ بزنم بگم دوستشون دارم حتی اگه وقت نکنم بهشون زنگ بزنم.
میخوام یه روز بشینم تو خونه به همه دوستام میل بزنم بگم دوستشون دارم حتی اگه وقت نکنم میلمو باز کنم.
میخوام یه روز بشینم تو خونه تو وبلاگ همه دوستان و آشنایان کامنت بذارم که دوستشون دارم حتی اگه وقت نکنم سری به اینترنت بزنم.
واقعا دوستشون دارم.
بعضی وقتا زندگی واقعا هیچ روحی نداره. هیچ. میتونم ساعتها یه جا بشینم و خیره بمونم به یه دیوار بدون اینکه کمرم درد بگیره یا خسته بشم. چون منم هیچ روحی ندارم. منم یه دیوارم. دیوار.
من رفتهام به یک مرخصی
به یک جای دور
در سواحل یک جزیره آرام.
من رفتهام به یک مسافرت طولانی
تا تمام بخشنامههای لازمالاجرای سازمان روی میزم تلنبار شوند
مدیر دستورات لازم را صادر کند
و من رفته باشم به یک جای دور.
همه از هم سوال کنند
«-جهانو ندیدی؟
-نه بابا معلوم نیست کدوم گوری رفته
-گوشیشم که هرچی زنگ میزنیم خاموشه»
اما من رفتهام به یک جای دور
به یک سرزمین نامعلوم
و اگر خدا بخواهد تا اول مهر هم برنمیگردم.