مجازات
استفان لاکنر
برگردان: اسدالله امرایی
سنگین ترین مجازاتی که خدایان یونان باستان میتوانستند برای سیزیف در نظر بگیرند این بود که تا ابد کار بیهودهای را انجام دهد. سیزیف محکوم شده بود تا تختهسنگی را از شیب تندی بالا ببرد. مدتها گذشت و سیزیف در تمام این مدت مشغول بالا بردن تختهسنگ از سربالایی تند بود، اما تا به بالای بلندی میرسید تختهسنگ میغلتید و به پایین دره میافتاد. خدایان فراموش کرده بودند که تخته سنگ بر اثر مرور زمان و ضربه دچار فرسایش میشود. در صد سال اول، لبههای تیزی که دستهای سیزیف را بریده و زخمی کرده بود صاف شد. در پانصد سال بعدی پستی و بلندیهای سنگ به قدری صیقلی شد که سیزیف تختهسنگ را قل میداد و بالا میبرد. در هزار سال بعد تختهسنگ کوچک و کوچکتر شد و شیب هموار و هموارتر و .... این روزها سیزیف تکه سنگ ریزی را که روزگاری صخرهای بود به همراه قرصهای مسکن و کارتهای اعتباریاش در کیفی میگذارد و با خود میبرد. صبح سوار آسانسور میشود و به طبقهی بیستوهشتم ساختمان دفترش میرود که محل مجازاتش به حساب میآید. بعدازظهرها دوباره به پایین برمیگردد.