-
حسنک
شنبه 2 اردیبهشت 1385 11:29
سگ سیاه خاکستری می گفت: م ااااا م ااااااا یعنی حس نک کجایی م ا گرسنه ایم.
-
آنا انکویست
سهشنبه 29 فروردین 1385 13:14
چند شعر از آنا انکویست برگردان: مهرنوش سامانی چگونه این آدمها، این آدمها چگونه، چگونه مردی و زنی از پس ِ سالها از پس ِ سالها این آدمها یکدیگر را خواهند دید، بند تناب ِ گذشته بر تن ِ ژنده، چگونه خستهگی در استخوانها و دلشکستگی سال از پس ِ سال تراشیده بر تنهاشان. چگونه آدمها، جدایی از پس ِ جدایی دردکشیده و...
-
مانا آقایی
سهشنبه 29 فروردین 1385 13:06
مانا آقایی کفش نامه بند کفشم را مى بندم همه چیز را فراموش مى کنم مى روم سرم را به دیوارهاى بلند مى کوبم و از اتاق هاى کوچک یاد مى گیرم که فکرهاى بزرگ نکنم خواهرم براى آینده نامه هاى عاشقانه مى نویسد مادرم پشت کودکى هایمان آب مى ریزد من با خودم عهد مى بندم هیچوقت برنگردم مى روم درچهارسالگى موى عروسک ها را مى بافم درهفت...
-
نانام
سهشنبه 29 فروردین 1385 12:55
برگرفته از سایت کتاب شعر نانام واریاسیون اید نانام پاد جدام پاد سیداب پاد آکس پام ای داد کاد گفته بودم تو pdf بفرسته تو word فرستاد. منم زدم کامپیوترشو شکستم. من آریاییام! من عربزدایی میکنم از file ! من pdf ! یک دو سه: ماد پار دیواک میتاد کوروش هسار نانام تیداد 2. دید دید دید! چرخ داشت فقط ولی زین را سوار میکرد...
-
نانام
سهشنبه 29 فروردین 1385 12:52
و من فقط آن زمان که شعرهای مهملی می نوشتم شاعر بودم گفت و گوی کوشیار پارسی با نانام - نوشته ای: و من فقط آن زمان که شعرهای مهملی می نوشتم شاعر بودم در یادداشت برای پذیرش این گفت و گو نوشتی: "خودم را "شاعر" نمی دانم و به این چیزهایی که می نویسم "شعر" نمی گویم – دیگر نمی گویم. کی شعر گفته ای – یا می گویی؟ زمانی فکر...
-
ژاک پره ور
سهشنبه 29 فروردین 1385 12:39
دسته گل این جا در چه کاری دخترک با این گلهای تازهچین؟ این جا درچه کاری دوشیزه با این گلها، گلهای رو در پژمردگی؟ این جا در چه کاری بانوی سالمند با این گلهای رو به مرگ؟ چشم در راه سردارِ فاتحام. برای تو ای یار رفتم راسته پرنده فروشها و پرندههایی خریدم برای تو ای یار رفتم راسته گل فروشها و گلهایی...
-
توماس ترانسترومر
سهشنبه 29 فروردین 1385 12:26
کارت پستال سیاه شعری از ترانسترومر اتفاق می افتد که در میانۀ حیات مرگ بیاید و قوارۀ آدمی را اندازه بگیرد. این دیدار از یاد می رود و زندگی ادامه می یابد، کت و شلوار اما در سکوت دوخته می شود.
-
ممد فارط
دوشنبه 28 فروردین 1385 15:55
ممد گفت: تو زندگیت عاشق نشو اگه شدی برای عشقت بمیر اگه مردی خاک تو سرت کنن. بعدش ما هی خندیدیم. شما هم بودین می خندیدین. مگه نه؟ ****** ممد تنها آدمیه که وقتی هست زندگی می چسبه، مث وقتایی که آدم عاشق نیست.
-
ما
دوشنبه 28 فروردین 1385 15:43
امان از دست ما آدمهای مهم
-
ضرب المثل
دوشنبه 28 فروردین 1385 15:35
ضرب المثل علی پورعباس: شیپیش خونه ش منیژه خانومه. حالا من البته نمی تونم اینو با لهجه تربتی بنویسم، ولی علی می تونه. علی بعضی وقتا قصه های قدیمی هم برامون تعریف می کنه. ما خیلی دوست داریم، هم علی رو، هم قصه های قدیمی رو، و هم شیپیشایی که اسمشون منیژه خانومه.
-
ژاک پره ور
سهشنبه 22 فروردین 1385 15:38
شعری از ژاک پره ور ترجمه ی مریم رئیس دانا من همینم که هستم من همینم که هستم این طوری بار اومده ام وقتی بخوام بخندم آره درسته قهقهه می زنم کسی رو که دوستم داره دوستش دارم آیا تقصیر از منه اگه اونی که دوستش دارم همون قبلی نباشه من همینم که هستم این طوری بار اومدم بیش تر از این دیگه چی می خواین بیش تر از این از من چی می...
-
نانام
دوشنبه 21 فروردین 1385 17:16
برگرفته ازhttp://www.hylit.net/ba/more/2185_0_2_0_M کاری از نانام ادبیات یعنی آب وقتی آب قطعه! من مطمئنم که تو سیاست خارجی آمریکا آب هس. هم از جویس توشه، هم از کافکا هم از بورخس، هم از کوندرا. سگ من با دیدن گربه، نه شنیدن گربه، نه بو کشیدن گربه ۶ متر از جا می پره و سرعتش از صفر به صد می رسه، شیشه می شکنه، گربه تو خودش...
-
مطرب
دوشنبه 21 فروردین 1385 16:54
-
شاعر
دوشنبه 21 فروردین 1385 16:51
-
بیژن
دوشنبه 21 فروردین 1385 16:33
-
شمس لنگرودی
دوشنبه 21 فروردین 1385 16:32
پرنده - انسان شعری از محمد شمس لنگرودی محمد شمس لنگرودی به سال 1329 در لنگرود متولد شد، سرودن شعر را از دهه پنجاه آغاز کرد، نخستین دفتر شعرش رفتار تشنگی در 1355 منتشر شد، اما پس از خاکستر و بانو و جشن ناپیدا در اواسط دهه شصت به شهرت رسید و با قصیده چاک چاک لبخند در اواخر همان دهه جایگاه ویژه ای در ادبیات ایران یافت....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 فروردین 1385 16:12
کپی کرده شده از وبلاگ باغ در باغ ایزت سارای لیچ ، شاعر بوسنی و هرزگوین، درسال ۱۹۳۰ بدنیا آمد . در دانشگاه سارایوو فلسفه خواند . نخستین کتاب شعرش بنام " رویارویی" در سال ۱۹۴۵ منتشر شد. بیش از سی کتاب شعر دارد و شعرهایش به پانزده زبان دنیا ، ازجمله فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی و انگلیسی ترجمه شده است. شعرهایش برهنه و خالی...
-
گاو
دوشنبه 21 فروردین 1385 15:54
از مجموعه گاوها (در دست چاپ) افشین بابازاده از شاعران جوان و نوسرای لندنه که در این بیست سال گذشته کلی برای معرفی شاعران روز زحمت کشیده. کتاب چاپ کرده، جلسه های شعر گذاشته یا حتی برنامه های شعر و موسیقی درجه یک برگزار کرده که از جوون شیک مد روزی تا اهل ادب اخمو، تماشاچیاش بودن. افشین خودش هم کتابهای شعر متعددی چاپ...
-
مطلبی دزدیده شده از روزنامه شرق
دوشنبه 21 فروردین 1385 15:13
سه شنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۴ - - ۱۹ جولاى ۲۰۰۵ در مورد آلبر کامو و آثارش شوهر ایده آل سوزان سانتاگ ترجمه: شهرام رستمى نویسندگان بزرگ یا شوهرند یا عاشق. برخى نویسندگان فضیلت هاى موثر یک شوهر را به رخ مى کشند؛ قابل اعتماد بودن، معقول بودن، سخاوت، محجوبیت. نویسندگان دیگرى هستند که خصلت هاى یک عاشق را برمى تابند، یعنى خصلت هاى خوى...
-
شعری از علیرضا حسینی
دوشنبه 21 فروردین 1385 15:07
شست اش را حواله کرد به نجات غریق وغرق شد در رویایی که تا زانوهایش نمی رسید جسدش را که از شعر بیرون کشیدند هنوز می خندید. از مجموعه شکست روایت
-
زیباترین مغروق
دوشنبه 21 فروردین 1385 14:54
متنی برگرفته از وبلاگ کورش اسدی(بدون اجازه) http://pookebaaz.blogspot.com/2006/03/blog-post.html زیباترین مغروق جهان اولین بار همدیگر را تو کارنامه دیدیم. سبزه بود و بلندقَد و پُر ـ و قُد. هیکلِ پُری داشت. قَد بلند و توپُر بود. پوستش سبزه بود و حرف که میزد یک تَه لهجه طعم زبانش بود. محکم بود. آرام بود. صدایِ آرامِ...
-
ض وو
چهارشنبه 16 فروردین 1385 12:44
یکی بود٬ یکی نبود زیر گنبد کبود یه ض وو بود٬ یه ظ وو. ظ وو عادت عجیبی داشت همیشه دلش برای ض وو تنگ میشد در صورتی که بینشون فقط یه ط وو فاصله انداخته بود. هر وقت هم دلش تنگ می شد٬ نه می ذاشت و نه بر می داشت راست می رفت با ض وو دعوا می کرد که چرا تو این فاصله رو برنمی داری بیای پیش من بیچاره ض وو. دلش نازک بود مث ابر...
-
خر
چهارشنبه 16 فروردین 1385 12:26
خداییش من به عمرم آدمی از این خرتر ندیدم. واق واق....
-
مرگ علیرضا حسینی
چهارشنبه 16 فروردین 1385 11:51
مطلبی برگرفته از سایت مانیها شکست روایت علی رضا حسینی را از قدیم می شناختم، از گذشته ای که بچه های کرج و کرمانشاه رابطه ی ادبی وسیعی داشتند، از آن زمان ها که رفیق صمیمی بودیم با هم و داریوش یگانه و سعید میرزایی و خیلی دیگر از بچه ها... ت از آن روزها سالها می گذرد، از انتشار شکست روایتش و سرخوردگی هایش از جامعه ی ادبی...
-
سال سگ
پنجشنبه 25 اسفند 1384 15:52
سال سگ بر همه ملت اعم از سگ و سوتک مبارک باد.
-
عاشق ترین پرنده ها
پنجشنبه 25 اسفند 1384 15:46
BIRDS IN LOVE ? Margreet Ras
-
فروغ فرخزاد
دوشنبه 22 اسفند 1384 12:51
هدیه من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تارکی واز نهایب شب حرف می زنم اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار ویک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
-
کابوسهایی که تو به من دادی
دوشنبه 22 اسفند 1384 12:47
این همه کابوس از رواندازی باشد شاید که تو به من داده ای با طرح قورباغه و گلهای نیلوفر که هر شب در خوابهای من عروسی میکنند با هم با تار و تمبکی که آن سرش ناپیدا و این سرش، استخوانهای سرم را می ترکاند تا صبح
-
سال نو
دوشنبه 22 اسفند 1384 12:29
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 اسفند 1384 13:05
Be yourself